دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند ۱۸۴

我看到天使敲响了酒馆 184

رواق / Ravaq

心理健康

2024-12-09

1 小时 14 分钟

单集简介 ...

«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۸۴ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه‌نشين باده‌ی مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشيد قرعه‌ی کار به نام من ديوانه زدند جنگ هفتادودو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت (درِ) ره افسانه زدند ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرویم چون ره آدم خاکی به یکی دانه زدند شکر (آن را) ايزد که ميان من و او صلح افتاد صوفيان (حوریان) رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نيست که از (بر) شعله‌ی او خندد شمع آتش آن است که در خرمن پروانه زدند کس چو حافظ ( نکشید) نگشاد از رخ انديشه نقاب تا سر زلف (عروسان سخن شانه زدند) سخن را به قلم شانه زدند Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy

单集文稿 ...

该单集暂无文稿,联系我们制作?